فاطر مرصوصین

نام یکی از سوره های قرآن + مرصوصین

فاطر مرصوصین

نام یکی از سوره های قرآن + مرصوصین

مشخصات بلاگ
فاطر مرصوصین
آخرین مطالب
  • ۹۴/۱۰/۰۳
    ...

 امام صادق(علیه السلام):مردی به امام(علیه السلام)عرض کرد مرا از مکارم اخلاق آگاه فرمائید امام صادق (علیه السلام) فرمودند :دوستی کن با کسی که از تو بریده عطا کن به کسی که تو را محروم نموده نیکی کن به کسی که به تو بدی کرده سلام کن به کسی که به تو دشنام داده و انصاف ده در مورد آنکس که به تو ظلم کرده و ببخش کسی را که با تو دشمنی نموده.

    تحف العقول

  • سما علیزاده

وصیت و سفارش امیر المؤمنین علی (ع) به امام حسین(ع):

پسرم!
گنه کار را ناامید مکن.

چه بسا کسى هست که همیشه با گناه است
سرانجامش بخیر پایان یابد.

چه بسا آدم خوبی ست در اول عمرش
سرانجامش به آتش کشیده شود.

پناه می برم بخدا از آن آتش


برگرفته از کتاب الروضه در مبانی اخلاق صص ۲۵۳ الی۲۵۶

قشنگ نوشت

تکیه بده

اما به شانه هایی که اگر خوابت برد سرت را زمین نگذارد . . .

  • سما علیزاده

بگذارید و بگذرید،ببینید و دل مبندید

چشم بیاندازید و دل مبازید،که دیر یا زود باید گذاشت و گذشت

♦شاه مردان علی (ع)♦

دلــــ♥ نوشت :

دلم به «مستحبی» خوش است که جوابش «واجب» است...
 
السلام علیک یابقیه الله فی ارضه....
  • سما علیزاده


بهلول هر وقت دلش می گرفت به کنار رودخانه می آمد. در ساحل می نشست و به آب نگاه می کرد.

پاکی و طراوت آب، غصه هایش را می شست. اگر بیکار بود همانجا می نشست و مثل بچه ها گِل بازی می کرد.

آن روز هم داشت با گِل های کنار رودخانه، خانه می ساخت.

جلوی خانه باغچه ایی درست کرد و توی باغچه چند ساقه علف و گُل صحرایی گذاشت.

ناگهان صدای پایی شنید برگشت و نگاه کرد. زبیده خاتون (همسر خلیفه)

با یکی از خدمتکارانش به طرف او آمد. به کارش ادامه داد. همسر خلیفه بالای سرش ایستاد و گفت:

- بهلول، چه می سازی؟

بهلول با لحنی جدی گفت:

- بهشت می سازم.

همسر هارون که می دانست بهلول شوخی می کند، گفت:

- آن را می فروشی؟!

بهلول گفت:

- می فروشم.

- قیمت آن چند دینار است؟

- صد دینار.

زبیده خاتون گفت:

- من آن را می خرم.

بهلول صد دینار را گرفت و گفت:

- این بهشت مال تو، قباله آن را بعد می نویسم و به تو می دهم.

زبیده خاتون لبخندی زد و رفت.

بهلول، سکه ها را گرفت و به طرف شهر رفت. بین راه به هر فقیری رسید یک سکه به او داد. وقتی تمام دینارها را صدقه داد، با خیال راحت به خانه برگشت.

زبیده خاتون همان شب، در خواب، وارد باغ بزرگ و زیبایی شد. در میان باغ، قصرهایی دید که با جواهرات هفت رنگ تزئین شده بود. گلهای باغ، عطر عجیبی داشتند. زیر هر درخت چند کنیز زیبا، آماده به خدمت ایستاده بودند. یکی از کنیزها، ورقی طلایی رنگ به زبیده خاتون داد و گفت:

- این قباله همان بهشتی است که از بهلول خریده ای.

وقتی زبیده از خواب بیدار شد از خوشحالی ماجرای بهشت خریدن و خوابی را که دیده بود برای هارون تعریف کرد.

صبح زود، هارون یکی از خدمتکارانش را به دنبال بهلول فرستاد. وقتی بهلول به قصر آمد، هارون به او خوش آمد گفت و با مهربانی و گرمی از او استقبال کرد. بعد صد دینار به بهلول داد و گفت:

- یکی از همان بهشت هایی را که به زبیده فروختی به من هم بفروش.

بهلول، سکه ها را به هارون پس داد و گفت:

- به تو نمی فروشم.

هارون گفت:

- اگر مبلغ بیشتری می خواهی، حاضرم بدهم.

بهلول گفت:

- اگر هزار دینار هم بدهی، نمی فروشم.

هارون ناراحت شد و پرسید:

- چرا؟

بهلول گفت:

- زبیده خاتون، آن بهشت را ندیده خرید، اما تو می دانی و می خواهی بخری، من به تو نمی فروشم!

  • سما علیزاده

«خدا به بنده هاش باندازه ظرفیت و توانشون لطف میکنه ومصیبت که از جمله لطف های خداست برای برگشت انسان به خود و جلوگیری از کفران نعمته . در حقیقت هر چقدر ظرف ما بزرگتر باشه خدا بیشتر توش میریزه»...

  • سما علیزاده

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد و نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد و خطی ننویسم که کسی را آزار دهد.
یادم باشد که روز و روزگار خوش است وتنها دل ما دل نیست.
یادم باشد جواب کینه را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم.
یادم باشد باید در برابر فریادها سکوت کنم و برای سیاهی ها نور بپاشم.
یادم باشد از چشمه درس...ِ خروش بگیرم و از آسمان درسِ پـاک زیستن.
یادم باشد سنگ خیلی تنهاست...

  • سما علیزاده

بسم الله الرحمن الرحیم

اى معبود من ترا مى‏ستایم و تو شایان ستایشى، در برابر احسان کاملت نسبت بمن، و فراوانى نعمتهایت بر من، و بسیارى عطایت در باره من، و بر رحمتى که مرا به آن برترى داده‏اى، و نعمتى که بر من سرشار ساخته‏اى. زیرا چندان در باره‏ام احسان کرده‏اى که شکر من از آن قاصر است. و اگر احسان تو نسبت بمن و سرشارى نعمتهایت بر من نمى‏بود، به احراز بهره خود و به اصلاح نفس خود نمى‏رسیدم. ولى تو در باره‏ام احسان آغاز کردى، و از رنج کوشش در کفایت امورم بى‏نیازم ساختى، و مشقت بلا را از من برگرداندى، و قضاى خوفناک را از من باز داشتى - اى معبود من - پس چه بسا بلاى مشقت بارى که آن را از من برگرداندى! و چه بسا نعمت سرشارى، که چشمم را به آن روشن ساختى و چه بسا احسان بزرگى که از آن تو نزد من است!
توئى که هنگام بیچارگى دعایم را اجابت کردى. و هنگام در افتادن به گناه از لغزشم در گذشتى، و حقم را از ستمکاران باز ستاندى. اى معبود من - من آنگاه که از تو مسئلت کردم ترا بخیل ندیدم. و چون آهنگ تو کردم ترا گرفته نیافتم. بلکه ترا نسبت به دعایم شنونده و در باره خواهشهایم عطا کننده یافتم: نعمتهایت را در هر حال از حالاتم و در هر زمان از زمانهایم بر خود سرشار یافتم، از این رو تو نزد من ستوده‏اى، و احسانت پیش من مشکور است. جان و زبان و عقل من ترا همى ستایند: چنان ستایش که به پایگاه کمال و به کنه شکر رسد، چنان ستایش که در حد خشنودى تو از من فراز آید. پس در آن وقت که تعدد راهها مرا خسته سازد، و اى در گذرنده از لغزش من، که اگر عیب پوشى تو در باره من نمى‏بود هر آینه از رسوا شدگان مى‏بودم، و اى دستگیر من از سر یارى، که اگر یاریت نسبت به من نمى‏بود هر آینه از مغلوبان مى‏بودم. و اى کسى که پادشان در پیشگاهش یوغ مذلت را به گردنهاشان نهاده‏اند، و از این رو از حمله‏هایش ترسانند. و اى سزاوار پرهیزگارى. و اى کسى که نامهاى نیکو مخصوص او است. از تو مسئلت مى‏کنم که از من در گذرى و مرا بیامرزى زیرا من بى‏گناه نیستم که در برابر مؤاخذه تو حجت آورم، و نیرومند نیستم که غلبه کنم و گریز گاهى ندارم که بگریزم، و از تو مى‏خواهم که از لغزشهایم در گذرى، و پوزش و بیزارى مى‏جویم از آن گناهانم که مرا گرفتار ساخته، و بر من احاطه کرده، چندانکه نابودم ساخته.

از شر آن گناهان - اى پروردگار من - به حال توبه بسوى تو گریخته‏ام، پس توبه‏ام را بپذیر و به حال پناه جستن، پس پناهم ده، و به حال زینهار خواستن، پس خوارم مگذار، و به حال سؤال، پس محرومم مگردان، و به حال دست به دامن شدن، پس به دشمن تسلیمم مکن، و به حال خواهش، پس ناامیدم باز مگردان.ترا خواندم - اى پروردگار من - در حالى که مسکین و زار و ترسنده و هراسان و نگران و فقیر و بیچاره آستان توئم. بتو شکایت مى‏کنم - اى معبود من - از ناتوانى خود در شتاب کردن بسوى آنچه به دوستانت وعده دادى، و در دورى گزیدن از آنچه دشمنانت را از آن بیم داده‏اى، شکایت مى‏کنم از بسیارى عمهایم، و از وسوسه نفسم - اى معبود من - تو مرا به نیت بدم رسوا نکردى، و به گناهم هلاک نساختى. ترا مى‏خوانم، پس مرا اجابت مى‏کنى، اگر چه چون تو مرا مى‏خوانى در اجابتت کند باشم و هر حاجتى که دارم از تو مى‏خواهم، و هر کجا باشم راز خود را پیش تو مى‏سپارم. پس جز ترا نمى‏خوانم و به غیر تو امید ندارم. لبیک لبیک: تو مى‏شنوى شکایت کسى را که شکایت نزد تو آورد، و رو مى‏آورى به کسى که بر تو توکل کند، و مى‏رهانى هر که را به پناه لطف تو در آید و بلا را بر طرف مى‏کنى از هر که بتو پناه مى‏آورد.
- اى معبود من - پس مرا به علت ناسپاسیم از خیر جهان و این جهان محروم مکن، و آن گناهانم را که مى‏دانى بیامرز. اگر عذاب فرمائى پس به علت آن است که من آن ستمکار سهل انگار اهمال پیشه گناهکار کوتاهى کننده فرو گذارنده به غفلت گزارنده بهره خویشم. و اگر بیامرزى، پس به سبب آن است که تو مهربان‏ترین مهربانانى
  • سما علیزاده
خاک

خاک،عاشقی می داند، گریه میکند، رنج می کشد

و صبر میکند ،سر به آستان مرگ می گذارد،

بر شانه هایش گریه می کنداما نمی میرد،...

خاک عاشقی صبور است ، بر برگ های پاییز بوسه می زند

،تقدیر جهان را عوض میکند،

جوانه ها را بیدار،و درخت ها را خواب می کند

اما خود هرگز نمی خوابد...!

خاک عاشقی صبور است که سال هاو سال ها

 برای آسمان صبر می کند ،..

و من ، همانم ، که از خاک امده ام،

چون خاک عاشقم ،

وچون خاک،روزی، صبوری را هم خواهم اموخت..
 

(جبران خلیل جبران)

  • سما علیزاده

چگونه پر بزنم تا که بال و پر بسته ست ؟!

چقدر در بزنم ؟‍! ها ؟! چقدر ؟! در بسته ست!

از این ستون فرجی نیست تا ستون دگر!

که ریشه های درختان به یکدگر بسته ست!

تفاوتی نکند باغ با قفس! وقتی –

دل پرنده شکسته ست و بال و پر بسته ست!

چقدر چشم بچرخانم و نگاه کنم؟!

در این زمانه که هر چشم دیده ور بسته ست!

اگر که راه نمی خواندم ز تنهایی ست!

که گاه قصد زیارت به همسفر بسته ست!

پر از عریضه شده چاه جمکران ؛ حالا -

به جای آب پر از نامه های سربسته ست!

میان راه نمی ماند آنکه قبلِ سفر

درست توشه به اندازه ی سفر بسته ست

به پشت گرمی این قوم دلخوشی کافی ست!

که زود وا شد مشتی که تنگ تر بسته ست!

 « عقب نشینی » آرایش سپاه نبود!

مسیرِ فتح به سربازِ بی جگر بسته ست!

زمان آمدنت روی ما حساب نکن!

خودِ خدا به هواخواهی ات کمر بسته ست!

بیا که آمدنت بحث مرگ و زندگی است

نبود و بودِ دو عالم به این خبر بسته ست!

بیا که گوشه ی چشمی به من بیندازی

سعادت دو جهانم به یک نظر بسته ست!

  • سما علیزاده

برخی از کارشناسان معتقدند نماز خواندن تنها غذای روح انسان نیست , بلکه جسم انسانها را نیز تقویت می کند و آنها را در مبارزه با مشکلات روزمره یاری می دهد.

وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند جریان فکر هم خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی مانند نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی این حالت باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بیی خوابی و افکار ناآرام را از انسان دور می کند.

ایستادن در حالت نماز باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات ارادی است را تقویت می کند و این عمل باعث می شود فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات بعدی بپردازد. نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده و ستون مهره ها را تقویت کرده و آن را در حالت مستقیم نگاه می دارد. تقویت احشاء و ماهیچه های شکم , حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن سوء هاضمه و بی اشتهایی از دیگر خواص نماز خواندن و رکوع در نماز است.

کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود کخ در متعادل و آرام کردن سمپاتیک موثر است. مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عضلات صورت و گردن ساق پا و رانها می شودو به این ترتیب به جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد. تنظیم متابولیسم بدن فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماری ها از بدن, کمک به افزایش حالت استواری و استحکام مغز و بهبود ناراحتی های تناسلی و نارسایی های تخمدان از دیگر خواص رکوع در نماز است.

سجده نیز ستون مهره های بدن را تقویت کرده و دردهای سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن یبوست و سوء هاضمه ,پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی کمک می کند. سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی , زیبایی و طراوت پوست می شود. حالات سجده به واسطه باز شدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به مغز وصل می کند,شده و این اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این عم برای سلامت انسان بسیار حائز اهمیت است سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. استحکام بخشیدن و تقویت عضلات پاها و ران ها , کمک به نفخ معده و روده , بهبود فتق , از خواص نشستن بعد نماز است.

روشن است که نماز فلسفی خاص خود را دارد که معراج مومن و مایه ی قرب به حق است و آن را باید فقط برای خداوند تعالی خواند و نه به انگزه فواید و آثاری از این دست, ولی آگاهی از این دست نظرات علمی نیز می تواند برای برخی مفید باشد.

  • سما علیزاده