فاطر مرصوصین

نام یکی از سوره های قرآن + مرصوصین

فاطر مرصوصین

نام یکی از سوره های قرآن + مرصوصین

مشخصات بلاگ
فاطر مرصوصین
آخرین مطالب
  • ۹۴/۱۰/۰۳
    ...

تمام آیه ی قرآن همین است
                                       به قرآن حرف یزدان این چنین است
به کوریه دوچشم اهل سنت           
                           فقط حیدر امیرالمومنین است
شنیدم از لب  ساقر  
                         شنیدم از سر منبر
که گفتم بحر سر مستی
                       توکلت و علی الحیدر
                       بگو الله اکبر جونم قربون حیدربگو الله اکبر جونم قربون حیدر
ولایت بی عبادت حقه بازیست
                               اساس مسجدش بتخانه سازیست
چراسنی نمیخواهد بداند
                        وضوی بی ولایت آب بازیست
اگر گردد جدا این سر
                      ازاین جسم وازاین پیکر
بگویم مرد ومردانه توکلت وعلی الحیدر

در دنیا زدم دنیا علی بود
                         به عقبا سرزدم عقبا علی بود
به مسجد رفتم از بحر عبادت
                             بناوبانی وبناعلی بود
به نازم باغبان و باغ گل را
                             به نازم مصطفی ختم رسل را
به نازم بوتراب و بوالحسن را
                               علیه مرتضای بت شکن را
  • سما علیزاده

زندگی باید کرد  گاه با دل  تنگ

همتی بایدت چوقطره بر سنگ

اینکه طوفان خزان  گل است

ساقی پیمانه حیران دل است

ما را چه چیز  که چی  باشد

بی غم دنیاوکی به کی باشد

مهم آنکه پای تو در میان باشد

زلف گیسوی توچوپرنیان باشد

با نام تو مژگان بارانی  شود

تپش این قلب هم آنی شود

خوشم از  آنکه با  بال  رویا پر  می کشم

هرآن که خواهم به سرایت سرمی کشم

لیک...!

تو کجا و من کجا فاصله قرنهاست

دانی دراین سو قاصدکی تنهاست؟

این قاصدک ما  لانه  ندارد

بی پناه است وخانه ندارد

می شود به کلبه ات راهش دهی؟

دمی بربالین خویش پناهش دهی؟

چه رنجها که به شوق دیدار تو کشید

چه دردها که به عشق تیمارتوچشید

قاصدک فرسنگها راه آمده است

باکوله باری زغم وآه آمده است

بگذاربگرید دلی سیرو ناله کند

تاآندم که مژگان توهم ژاله کند

می دانی قاصدک ازکجا آمده است؟

به امیدزقریب عرش خداآمده است

حالابگو... 

می شود به کلبه ات راهش دهی؟

دمی بربالین خویش پناهش دهی؟






سلام بر تو ای حجت خدا.پس کی می آیی؟

 

  • سما علیزاده

شخص عربى براى من خدمت مى کرد، خواستم در پاداش زحماتش، نصیحتى به او کنم. گفت: هر نصیحتى مى خواهى بکن، فقط نگو نماز صبح بخوان! از قضا، همان را مى خواستم تذکر دهم. به او گفتم: هر وقت بیدار بودى یا توانستى، بخوان!

در زمان پهلوى، ترک نماز صبح در پیش مردم سهل و آسان شده بود، به طورى که براى تعریف از اشخاص هنگام خواستگارى، مى گفتند: نزدیکانش، و یا خود او نماز صبح مى خوانند.

 گمان مى کنم نماز شب هم همین طور است، یعنى مى شود کم کم براى انسان عادى شود، و خوابیدن در آن وقت به بیدارى مبدّل شود، و اگر فرضا مزاحمت با خواب و وقت خواب او داشته باشد، مى تواند دو برابر آن را در روز بخوابد، ولو بعد از نماز صبح!

  • سما علیزاده

مى شنیدیم و باور نمى کردیم، لذا به یکى از معاصرین ما گفته بودند:

در زمان ما در یک شب هفتاد نفر در قنوت نماز وتر دعاى ابوحمزه مى خواندند. ایشان بلند شده بود و خود در یکى از شب هاى ماه رمضان اِحصا(شماره) کرده بود و دیده بود در حرم حضرت امیر ـ علیه السّلام ـ و رواق و اطراف حرم، پنجاه نفر در قنوت وتر مشغول دعاى ابوحمزه هستند.

 استاد ما(آیت اللّه  شیخ محمّد حسین اصفهانى ـ رحمه اللّه  ـ) در ماه رمضان در هر شب صد رکعت و در هر رکعت 10 مرتبه سوره ى توحید مى خواند.

 از شاگردهاى آقا سیّد مرتضى کشمیرى ـ رحمه اللّه  ـ نقل شده است که ایشان در عبادت کم نظیر بود و دو ساعت بعد از مغرب افطار مى کرد!
. . . این مطلب به یقین ثابت است و خیلى ها نیز نقل کرده اند که اگر از حال انسان معلوم شود که مى خواهد نماز شب بخواند، بیدارش مى کنند، بدون احتیاج به دعاها و آیات معهوده، و این بیدار کردن به طرق مختلف است، یا در مى زنند، و یا صدایى مى آید و یا او را به نام صدا مى زنند و....

  • سما علیزاده


    حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ از ما التماس دعا دارد!
  آقایى که زیاد به مسجد جمکران مى رود، مى گفت: آقا(حضرت غائب ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ) را در مسجد جمکران دیدم، به من فرمود: به دل سوختگان ما بگو براى ما دعا کنند، و یک مرتبه از نظرم غائب شد، نه این که راه برود و کم کم از نظرم غائب شود!
همین آقا هفته ى قبل از آن هم، حضرت را در خواب دیده بود. ولى افسوس که همه براى برآورده شدن حاجت شخصى خود به مسجدجمکران مى روند، و نمى دانند که خود آن حضرت چه التماس دعایى از آنها دارد که براى تعجیل فَرَج او دعا کنند!

 چنان که به آن آقا( شیخ ابراهیم حایرى ـ رحمه اللّه ـ در حال اعتکاف در مسجد کوفه) فرموده بود: اینها که به این جا آمده اند، دوستان خوب ما هستند، و هر کدام حاجتى دارند: خانه، زن، فرزند، مال، اداى دین؛ ولى هیچ کس در فکر من نیست!

 آرى، او هزار سال است که زندانى است، لذا هر کس که براى حاجتى به مکان مقدّسى مانند مسجد جمکران مى رود، باید که اعظم حاجت نزد آن واسطه ى فیض، یعنى فَرَج خود آن حضرت را از خدا بخواهد.
درمحضربهجت نکته
  • سما علیزاده

 

    فرج من نزدیک است، دعا کنید بَدا حاصل نشود
  آیا نباید در فکر این باشیم که از کسى(حضرت اباصالح المهدى ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف.) که خداوند براى اصلاح جامعه قرار داده بخواهیم که بیاید؟! خود او در مسجد سهله، جمکران، در خواب و بیدارى در گوش افرادى از دوستانش بدون این که او را ببینند، فرموده است: « فرج من نزدیک است، دعاکنید. » یا به نقلى فرموده: «فرجم نزدیک شده، دعا کنید بَدا تأخیر مقدّر نشود.حاصل نشود. »
درمحضربهجت جلد یک نکته 158

  • سما علیزاده

چه کار کنیم که خودخواهى و از خودگویى در دنیا براى ما بى اثر باشد؟!

این روایت را از بعضى از علما شنیدم ـ شاید هم دیده باشم، درست یادم نیست ـ که دیدند حضرت رسول ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ محزون است، عرض کردند: چرا محزون هستید؟ فرمود: با این که تمام جنگ هایى که کردم، به علم و امر خدا بود، با این حال جبرئیل آمد و گفت: همه ى آن چه بر سر دیگران آوردى، بر سر فرزندان تو خواهد آمد! با این که همه ى آن ها به حقّ بود. یعنى هدف مقدّس این مقدّمات را لازم دارد، نه این که ـ نعوذباللّه  ـ حضرت رسول ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ اغرا به جهل شده باشد! آیا از آن چه بر سر اولادش آورده اند، مى توانستند بدتر بکنند؟! «عَجَّتْ نِساءُ بَنى عَلِىٍّ کَما عَجَّتْ نِساءُ بَنى عَدِىٍّ.»

زنان خاندان على ـ علیه السّلام ـ همانند زنان خاندان عدىّ نالیدند. ببینید از این که بر سر زن هاى خاندان پیغمبر ـ صلّى اللّه علیه وآله وسلّم ـ و على ـ علیه السّلام ـ آوردند، آن چه بر سر گذشتگانشان آمده بود، اظهار خوشحالى مى کردند! بلاها در راه حقّ و باطل، هر دو موجود است.

  • سما علیزاده

نجّارى بیش از ده سال پیش مى گفت که قبل از سى سال ـ که تا حالا چهل سال مى شود ـ( 1) ، زندگى ما به این صورت بود که دو ماه در ناز بودیم و دو ماه هم چیزى نداشتیم. پیش از این در کتاب حاجى نورى ـ رحمه اللّه  ـ حال کسانى را که توسل و تشرّف به امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ داشته اند را خوانده بودم، تا این که شبى به ذهنم رسید که براى رفع تنگدستى به حضرت حجّت ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ متوسّل شوم. دو رکعت نماز خواندم و به آن حضرت متوسّل شدم. فردا صبح که مى خواستم به مغازه ام بروم مبلغ پنج تومان در جیبم بود، یک تومان آن را براى خود برداشتم و چهار تومان باقى را براى تهیه ى نان و خوراک به خانواده دادم و از خانه بیرون آمدم و به مغازه رفتم.

تا ظهر خبرى نشد، اهل بیت هم رفته بود از خواهرش مقدارى قرض کرده و غذایى شبیه اشکنه براى نهار تهیه کرده بود. نهار آماده شد سر سفره بودم و تازه یک لقمه خورده بودم که شنیدم در خانه را مى کوبند. رفتم در را باز کردم، کوبنده ى در گفت: آقازاده هاى تهرانى در منزل آقا میرزا على محمّد یا عبدالمحمّد هستند و شما را هم براى نهار دعوت کرده اند که آن جا باشید، از خانه بیرون شدم و نزد آقا میرزا محمّد که در تهران معروف بود رفتم. عدّه اى نزد او بودند، آقاى زاهد هم آن جا بود. پس از آن که جمعیّت نهار خوردند و رفتند، و من و چهار نفر و آقاى زاهد ماندیم. که در اثر سرما زیر کرسى نشسته بودیم و غافل از همه چیز سیگار مى کشید، آقاى زاهد بدون مقدمه فرمود: در نجف مدرّسى بود به نام آقا سیّد حسن که در شبانه روز یک بار بیشتر نمى توانست به خانواده ى خود نان بدهد، وى گفت: بنا گذاشتم براى رفع تنگدستى و گشایش روزى، چهل روز به خدمت صاحب ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ عریضه بنویسم و نوشتم. روز چهلم که عریضه نوشتم غافل از این که روز چهلم است، در خانه تنها نشسته بودم و خانواده هم در خانه نبودند، درِ خانه هم بسته بود، از پشت دیوار خانه، از بیرون صدایى به گوشم رسید که: آقاى آقا سیّد حسن! با خود گفتم: قطعا خیال است، چون کسى در خانه نیست که مرا به اسم صدا کند. در هم بسته بود، لذا اعتنایى نکردم، بار دیگر صدا تکرار شد: آقاى آقا سیّد حسن، فرزند آقا سیّد حسین خیال مى کنید که ما از حال شما مطلع نیستیم؟! این بار برخاستم و به طرف صدا رفتم، کسى را ندیدم؛ ولى آن صدا به مانند آبى بود که بر روى آتش درونى من ریخته شد. و بعد از آن احساس کردم که گویا اصلاً به هیچ چیز احتیاج ندارم! کسى که سر تا پا حاجت و نیاز بود و پولى هم به او نداده بودند، با عنایت آن صدا سر تا پا غنى و بى نیاز شد! وقتى آقاى زاهد این ماجرا را نقل کرد، دیگر یک کلمه حرف نزد. نجّار گفت با خود گفتم: نکند این ماجرا را براى قضیه ى من مى گوید که خیال مى کنید که ما از حال شما مطلّع نیستیم؟! زیرا دیشب من نماز خواندم به آن حضرت ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّریف ـ متوسّل شدم. شاید من چیزى را از آن حضرت مى خواهم که به صلاحم نیست، لذا ناراحتى درونى و اندوه من هم مثل این که آب روى آتش بریزند، حلّ شد بدون این که یک پول و یا وعده ى پول بدهد راحت شدم و براى من روشن شد که من مثل طفل مریض و بیمارى هستم که سرکه و ترشى مى خواهم ولى برایم ضرر دارد، آیا پدر و مادر مهربان در این صورت آن را به من مى دهند؟ هرگز. محال است که بدهند. معلوم مى شود استغنا و غنى( بى نیازى و دارایى) مربوط به قلب است نه به پول و کسب و سرمایه و ثروت. این ها همه باطل و خیال است.

 

 

1.حضرت استاد ـ رحمه الله ـ این جریان را بیش از بیست سال پیش بیان فرموده اند. بنابراین، تا کنون حدود هفتاد سال از این ماجرا مى گذرد.

  • سما علیزاده

با چنان عشقی زندگی کن
که حتی اگر بنا به تصادف به دوزخ افتادی ...
خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند!

  • سما علیزاده






صفحه اختصاصی حدیث و آیات امام هادى علیه ‏السلام :

اُذکُر حَسَراتِ التَّفریطِ بِأخذ تَقدیمِ الحَزمِ ؛ حدیث

امام هادى علیه ‏السلام :

حسرت کوتاهى کردن را با پیشه کردن دور اندیشى ، یاد کن .





میلاد باسعادت پاکیزه‏ترین خلق خدا، معدن لطف و صفا، موج بلند دریای رسالت

گستره‏ی عظیم ولایت، پیشوای «متوکل» ستیز، پناه درماندگان،

حضرت امام علی النقی بر عاشقان سیره‏اش مبارک باد



از امام هادی علیه السلام زیارت جامعه کبیره به یادگار مانده است که این زیارت در طرح مساله ولایت فوق العاده و بسیار عالی است.

از دیرباز بزرگانی مانند پدر علامه مجلسی (جناب آقا محمدتقی مجلسی)، جناب شبر و اخیراً نیز بزرگانی چون آیت الله جوادی آملی، شرحی بر زیارت جامعه زده اند؛ اما در عین حال این زیارت، زیارتی سخت است که دقت و مطالعه جدی می طلبد.

امام خمینی - اعلی الله مقامه الشریف - پیرامون زیارت جامعه کبیره می فرمود: اگر غیر امام معصوم بخواهد این زیارت را بخواند، دهانش خشک می شود، گویا هر زبانی را توان بیان این کلمات نیست. بزرگان در تفسیر، تاویل، تعبیر و حتی تفسیر این زیارت بزرگ، اظهار عجز می کنند و با وجود زحمت و تلاش بسیار، اعتراف دارند که از عهده آن برنمی آیند.

در همین زمینه از امام هادی - علیه السلام - زیارت دیگری نقل شده به نام زیارت غدیر که در آن هم شخصیت امیرالمومنین - علیه السلام - و بحث ولایت به شکل فشرده مطرح شده است؛ اما به گونه ای که اگر شما سراسر کتاب الغدیر را هم مطالعه کنید، می توانم ادعا کنم که بهترین مطالب آن در این زیارت مختصر آمده است. این زیارت مختصر یادگار بسیار زیبا و ارزشمندی است که از حضرت هادی - علیه السلام - به ما رسیده است.


  • سما علیزاده