فاطر مرصوصین

نام یکی از سوره های قرآن + مرصوصین

فاطر مرصوصین

نام یکی از سوره های قرآن + مرصوصین

مشخصات بلاگ
فاطر مرصوصین
آخرین مطالب
  • ۹۴/۱۰/۰۳
    ...

۱۹ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است

در کلاس حفظ تقوا و شرف
دختران درند و چادر چون صدف

بهترین سرمایه زن چادر است
زانکه زن را زینت زن ، چادر است

حفظ چادر ، حفظ دین و مذهب است
شیوه زهرا و درس زینب است

حفظ چادر نص قرآن مجید
قفل جنت را بود تنها کلید

حفظ چادر سد فحشا می شود
روسفیدی نزد زهرا می شود


در نگهداری امانت ماردم حضرت زهرا (س) روسفید باشید ...
التماس دعای فرج

  • سما علیزاده

خدمت به شوهر و کار در خانه ی او، چه ثوابی دارد?

رسولُ اللّه صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :أیُّما امرَأةٍ خَدَمَتْ زَوجَها سَبعَةَ أیّامٍ ، غَلَّقَ اللّه‏ُ عَنها سَبعةَ أبوابِ النارِ وفَتَحَ لَها ثمانِیَةَ أبوابِ الجَنّةِ تَدخُلُ مِن أینَما شاءَتْ . وقالَ علیه‏السلام : ما مِنِ امرَأةٍ تَسقِی زَوجَها شَربَةَ ماءٍ إلاّ کانَ خَیرا لَها مِن سَنةٍ صِیامِ نَهارِها وقِیامِ لَیلِها .

پیامبر خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم :هر زنى که هفت روز شوهرش را خدمت کند ، خداوند هفت در دوزخ را به روى او ببندد و هشت در بهشت را به رویش بگشاید ، تا از هر در که خواهد وارد شود . و فرمود : هیچ زنى نیست که جرعه‏اى آب به شوهرش بنوشاند مگر آن که این عمل او برایش بهتر از یک سال باشد که روزهایش را روزه بگیرد و شبهایش را به عبادت سپرى کند .إرشاد القلوب : 175 منتخب میزان الحکمة : 254

حضرت محمد صلی الله علیه و آله فرمودند :هر زنی که شوهرش را با زبان اذیت کند از او هیچ توبه و فدیه و حسنه ای قبول نمی شود تا این که شوهر از حق او راضی شود ، اگرچه روزها روزه بدارد و شب ها را در عبادت باشد بنده ها آزاد کند و اسب های نیکو در راه خدا برای جهاد بدهد پس او اول کسی ست که وارد آتش می شود و همچنین است مردی که نسبت به زنش ظالم و ناسازگارباشد

الإمامُ الصّادقُ علیه‏السلام :

سَألَتْ اُمُّ سَلَمَةَ رسولَ اللّه‏ صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم عن فَضلِ النساءِ فی خِدمَهِ‏أزواجِهِنَّ ، فقال : أیُّما امرَأةٍ رَفَعَتْ مِن بَیتِ زَوجِها شیئا مِن مَوضِعٍ إلى مَوضِعٍ تُرِیدُ بهِ صَلاحا إلاَّ نَظَرَ اللّه‏ُ إلَیها ، ومَن نَظَرَ اللّه‏ُ إلَیهِ لَم یُعَذِّبْهُ .

امام صادق علیه‏السلام :

اُمّ سلمه از رسول خدا صلى‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلّم درباره فضیلت خدمت کردن زنان به شوهرانشان پرسید ، آن حضرت فرمود : هر زنى که در خانه شوهر خود به قصد مرتب کردن آن ، چیزى را جابه جا کند خداوند به او نظر افکند و هر که خداوند به او نظر کند عذابش نکند . بحار الأنوار : 103 / 251 / 49 منتخب میزان الحکمة : 254

از امام باقر علیه السلام:

روایت شده ، زنی نزد رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد :
ای رسول خدا! حق مرد بر زن چیست ؟

حضرت صلی الله علیه و آله فرمود : این که او را اطاعت کند و سرپیچی نکند و از خانه چیزی را بدون اجازه او تصدق ندهد و بی اجازه او روزه مستحبی نگیرد و در هر حال در امر زناشویی او را ممانعت نکند و از منزل خارج نشود مگر به اذن و اجازه او و اگر بدون اجازه او از خانه خارج شود ، ملائکه آسمان و زمین و فرشته های غضب

و رحمت او را لعنت می کنند تا وقتی که به منزل برگردد.

مکارم اخلاق فی حق الزوج علی المراة (ط بیروت ص 214) به نقل از رساله امام سجاد علیه السلام ، شرح نراقی

  • سما علیزاده

رسول خدا:‌ مردان خدمتکار همسران شان باشن

 

حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام فرمود:
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله بر ما در منزل وارد شد. فاطمه علیها السلام نزدیک دیگ غذا نشسته بود ومن هم برایش عدس تمیز می کردم.
آن حضرت مرا با لقب ابالحسن می خواندند، عرض کردم بفرمایید.
اظهار داشتند: بشنو از من آنچه را که به دستور پروردگارم می گویم؛
هیچ مردی نیست که در کارهای منزل به همسرش کمک کند :‌

۱- مگر اینکه پاداش او به هر تار مویی که بر بدنش روییده باشد ثواب یک سال عبادتی است که تمام روزهایش را روزه گرفته و تمام شب هایش را به عبادت ایستاده، شب زنده داری کرده باشد


۲- و خداوند به او ثوابی می بخشد که به انبیای صابر خود مثل حضرت داوود و یعقوب و عیسی علیهم السلام بخشیده باشد.

۳- ای علی! کسی که در کارهای خانه به همسر خود بدون سرکشی و دلتنگی و تکبر خدمت نماید پروردگار اسمش را در دفتر شهدا ثبت می کند

۴-و برایش به هر روز و شبی ثواب هزار شهید و به هر قدمی که بر می دارد به آن مرد ثواب حج و عمره می دهد و به هر قطره ای که از بدنش عرق بیاید یک خانه در بهشت برایش منظور می نماید.

۵-ای علی! یک ساعت خدمت کردن به همسر در کارهای خانه بهتر از عبادت هزارسال و هزارحج و هزارعمره و بهتر از آزادی هزار بنده در راه خدا و هزار جنگ در راه دین و عیادت از هزار مریض و هزارنماز جمعه و هزار تشییع جنازه و هزار گرسنه ای که برای رضای خداوند رحمان سیر گردد وهزار برهنه را پوشاند و هزار اسب در راه پروردگار دادن و برایش بهتر از هزار دینار به مستمندان صدقه دادن وبهتر از تلاوت تورات و انجیل و زبور و قرآن است و بهتر از آزاد کردن هزار اسیر و بخشیدن هزار شتر به فقراست


۶-و چنین مرد خدمتکار به همسر از دنیا بیرون نمی رود مگر این که جایگاه خوب خود را در بهشت ببیند.


۷-ای علی! کسی که روگردانی و تکبر نکند در خدمت به همسرش بدون حساب وارد بهشت می شود.


۸- ای علی ! خدمت به همسر کفاره ( پاک کننده) گناهان کبیره است و خاموش کننده آتش خشم پروردگار جبار و صداق ازدواج با حورالعین


۹- و این خدمت موجب زیادی خوبی ها و علو مقام است.


۱۰- ای علی ! خدمتکار همسر نمی شود مگر شخص صدیق و درستکار و یا شهید و یا مردی که خداوند متعال خیر دنیا و آخرت را برایش خواسته باشد.

  • سما علیزاده

دعاهایی به جهت دفع سردرد و شفای درد شقیقه


 

امام باقر (ع) : برای دفع دردسر دست بر سر بمالید و هفت مرتبه بگوئید:

اَعُوذُ باللهِ الذی سَکنَ لهُ ما فی البَرَ و البحرِ و ما فی السمواتِ و الارضِ

و هُوَ السمیعُ العلیمُ .

»» دعا به جهت شفای درد شقیقه ««

در مکارم الاخلاق از حضرت صادق (ع) نقل است که فرمودند :

دست خود را بر محل درد بگذار و بخوان آیة الکرسی و فاتحه را و سپس بگو :

اللهُ اَکبرُ اللهُ اکبرُ لا اِلهَ اِلا اللهُ و اللهُ اَکبرُ اَجلَ و اکبرَ مِما اَخافُ و احذَر اعوذُ باللهِ

مِن عَرَقِ نِعارٍ و اعُوذُ باللهِ مِن حَرَ النارِ

  • سما علیزاده

مردی به  امام جواد(ع) عرض کرد:مراسفارش فرمایید.آن حضرت فرمود:

((می پذیری؟ عرض کرد بله.امام(ع)فرمود:صبررا متکای خودساز،فقررادرآغوش گیر،لذت ها راواگذار،باهوس مخالفت کن وبدان که هرگز ازمراقبت خداوند بیرون نیستی،پس ببین که چگونه می باشی.))

صحیفه رستگاری. حدیث




حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:

خیارکم الینکم مناکبة و اکرمهم لنسائهم
بهترین شما کسی است که در برخورد با مردم نرم تر و مهربان تر باشد و ارزشمندترین مردم کسانی هستند که با همسرانشان مهربان و بخشنده اند.


  • سما علیزاده



مردفقیری پسر خردسالی داشت . روزی به او گفت :بیا امروز قدری میوه از باغی سرقت کنیم .پسر خردسال با نارضایتی با پدر به راه افتاد.

وقتی به باغ رسیدند پدر به فرزندش گفت :
تو در این جا نگهبان باش واگر کسی آمد زود مرا خبر کن تا کسی ما را در حال دزدی نبیند ومشغول چیدن میوه از درخت مردم شد.

لحظه ای بعد پسر فریاد زد :یک نفر ما را می بیند ! پدر با ترس وعجله از درخت پایین آمد وپرسید چه کسی ؟ کجاست؟

پسر زیرک گفت :
همان
خدایی که از همه چیز آگاه است وهمه چیز را می بیند ! پدر از گفتار نیکوی فرزند شرمنده شد وبعد از آن دزدی نکرد.


اگر انسان توجه داشته باشد خدا او را می بیند به ثمرات زیادی می رسد که چند نمونه را می نویسم:
1: از گناه پرهیز می کند: یکی از وسایلی که برای گناه کردن لازم می باشد مکان خلوت می باشد و انسانی که توجه دارد خداوند همه جا با اوست و او را می بیند هیچ گاه مرتکب گناه نمی شود همان گونه که خداوند می فرماید:
و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزى آگاه است «1»
2:انسان نمی ترسد: معمولا ترس زمانی به سراغ انسان می آید که انسان خود را تنها فرض کند و این که طرف مقابلش قدرتمند است در این صورت است که هاله ای از ترس وجود انسان را می گیرد ولی اگر انسان به این تفکر برسد که خداوند همه جا همراه اوست او که قدرتش فوق همه قدرت ها است دیگر ترس به او دست نخواهد داد همان گونه که وقتی حضرت موسی می خواست به دربار فرعون برود از قدرت فرعون ترسید و خداوند به او قوت قلب داد و گفت من همراهت هستم چرا می ترسی و در قرآن به این نکته اشاره کرده و فرموده است:
فرمود:نترسید! من با شما هستم همه چیز را مى‏ شنوم و مى‏ بینم «2»

آسان شدن مصیبت ها: امام حسین علیه السلام در روز عاشورا تنها سرباز کوچکش که 6 ماه بیشتر ندارد را در مقابل لشکریان عمر سعد می برد و آن ها با یک تیر سه شعبه از او پذیرایی می کنند وقتی قطرات خون گلوی حضرت علی اصغر را می بیند دستش را زیر گلوی علی اصغر می گیرند و خونش را به آسمان پرتاب می کنند و می فرمایند:
آسان است بر من آنچه می کنند چون در مقابل چشمان خداوند است. «3»

امام خمینی مکرر در سخنرانی هایش گفته است ما در هر لحظه در محضر خدا هستیم و اگر انسان متوجه بشود که در محضر خداست خیلى حواسش را جمع مى‏ کند. من در خانه که تنها باشم وقتى مشغول مطالعه هستم چند دفعه هم که سرفه کنم به کسى نمى‏ گویم: معذرت مى‏ خواهم. اما الآن که جلوى دوربین تلویزیون هستم، اگر یک سرفه بکنم مى‏ گویم: آقا معذرت مى‏ خواهم.
چرا مى‏ گویم معذرت مى‏ خواهم؟ براى این که مى‏ بینم در حضور ملت هستم. کسى که خودش را در حضور مردم ببیند، یک سرفه ‏اش هم اهمیت دارد.
شما الآن اگر سرت هم بخارد، مى ‏خواهى سرت را بخارانى، اما نمى‏ خارانى. مى‏ گویى:
اگر الآن سرم را بخارانم، همه ایران خواهند فهمید که من سرم را خارانده ام. مى‏دانى که باید خودت را در حضور جمع کنترل کنى. امام مى ‏فرماید: همه‏ ما در هر لحظه در حضور خدا هستیم و کسى که خودش را در حضور خدا ببیند، برق از چشمش مى‏ جهد.

و لذا تا «الله اکبر» اذان را مى‏ گفتند امام حسن مجتبى علیه السلام رنگش مى‏ پرید. مى‏ گفتند: آقا چرا رنگت پرید؟ مى‏ گفت: مى‏ خواهم در مقابل پروردگارم براى اداى تکلیف بروم. مى‏ خواهم نماز بخوانم. مسئولیت پیش آمده این است. مسئله حضور خیلى مهم است.«4»

منابع:
1:وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْ‏ءٍ عَلِیم‏ «بقره آیه 231»
2:قالَ لا تَخافا إِنَّنی‏ مَعَکُما أَسْمَعُ وَ أَرى‏ «طه آیه 46»
3:قَالَ الْحُسَیْنُ علیه السلام: هون علی ما نزل بی أنه بعین الله.« اللهوف، ص 115.»
4:درس هایی از قرآن حجت الاسلام قرآئتی ص 3 سال 59»


خدا را دوست بدارید! حداقلش این است که یکی را دوست دارید که روزی به او میرسید!

  • سما علیزاده

طوری عبادت نکنید که از عبادت منزجر شوید


نماز عشق است و ملگوت و عروج و ارتباط

نماز ارتباط صمیمانه ی انسان با خدا

نماز وفای عهد رشد یافتگان , منشور سفیران حق

نماز شمع پرفروغ مردان خدا 




نماز های عاشقانه به روایت تصویر














باذکر صلوات و فاتحه ای

برا شادی روح امام ،شهدا،اموات  



  • سما علیزاده




طی شد این عمر تو دانی به چه سان ؟
پوچ و بس تند چنان باد دمان
همه تقصیر من است که نکردم فکری،
و تأمّل ننمودم روزی ، ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران؟
کودکی رفت به بازی ، به فراغت ، به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
همه گفتند: .............
کنون تا بچه است بگذارید بخندد شادان
که پس از این دگرش فرصت خندیدن نیست،بایدش نالیدن
من نپرسیدم هیچ ، که پس از این ز چه رو ، نتوان خندیدن؟


نتوان فارغ و وارسته ز غم ،‌ همه شادی دیدن؟
همچو مرغی آزاد، هر زمان بال گشادن؟
سر هر بام که شد خوابیدن؟
من نپرسیدم هیچ ، که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن؟
هیچ کس نیز نگفت:زندگی چیست،چرا می آییم………؟
بعد از این چند صباح به چه سان باید رفت؟ به کجا باید رفت؟
با کدامین توشه به سفر باید رفت؟
من نپرسیدم و کس نیز به من هیچ نگفت.
نوجوانی سپری گشت به بازی،به فراغت،به نشاط.
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات بعد از آن باز نفهمیدم من،که چه سان عمر گذشت؟
لیک گفتند همه که جوانست هنوز،بگذارید جوانی بکند ،
بهره از عمر بَرَد کامروایی بکند. بگذارید که خوش باشد و مست،
بعد از این باز ورا عمری هست یک نفر بانگ بر آورد که او از هم اکنون باید فکر آینده کند.
دیگری آوا داد: که چو فردا بشود فکر فردا بکند.
سومی گفت:همانگونه که دیروزش رفت ،بگذرد امروزش،
همچنین فردایش ، با همه این احوال من نپرسیدم هیچ ، که چه سان دی بگذشت؟
آن همه قدرت و نیروی عظیم به چه ره مصرف گشت؟
نه تفکّر، نه تعمّق و نه اندیشه دمی،
عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی.
چه توانی که زکف دادم مفت،من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت.
قدرت عهد شباب،می توانست مرا تا به خدا پیش بَرَد،
لیک بیهوده تلف گشت جوانی هیهات
آن کسانی که نمی دانستند زندگی یعنی چه ؟
رهنمایم بودند،
عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده،
ومرا می گفتند که چو آن ها باشم، که چو آنها دایم
فکر خوردن باشم،فکر گشتن باشم،فکر تأمین معاش،
فکر ثروت باشم،فکر یک زندگی بی جنجال ،فکر همسر باشم.
کس مرا هیچ نگفت:
زندگی ثروت نیست،زندگی داشتن همسر نیست،
زندگانی کردن فکر خود بودن و غافل ز جهان بودن نیست،
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت. ای صد افسوس که چون عمر گذشت
معنیش می فهمم. حال می پندارم هدف از زیستن این است رفیق:
من شدم خلق که با عزمی جزم
پای از بند هواها گُسَلَم گام در راه حقایق بنهم
با دلی آسوده ، فارغ از شهوت و آز وحسد و کینه و بخل ،
مملو از عشق و جوانمردی و زهد در ره کشف حقایق کوشم،
شربت جرأت و امّید و شهامت نوشم،زره جنگ برای بد و نا حق پوشم
ره حق پویم و حق جویم و پس حق گویم آنچه آموخته ام
بر دگران نیز نکو آموزم شمع راه دگران گردم و با شعله ی خویش ،
ره نمایم به همه گر چه سرا پا سوزم.
من شدم خلق که مثمر باشم،
نه چنین زائد و بی جوش و خروش،
عمر بر باد و به حسرت خاموش ای صد افسوس که چون عمر گذشت
معنیش می فهمم کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت:
کودکی بی حاصل، نوجوانی باطل، وقت پیری غافل
به زبانی دیگر:
کودکی در غفلت ، نوجوانی شهوت، در کهولت حسرت

  • سما علیزاده
(ایمان ، عشق ، محبت ، صداقت ، ایثار ، وفاداری ، عدل)


... بــــــــــــــــــــوق ...

شماره مورد نظر در شبکه زندگی انسانها موجود نمی باشد،
لطفا" مجددا" شماره گیری نفرمایید !.
.

.

هفت شماره دیگر

(دوست ، یار ، همراه ، همراز ، همدل ، غمخوار ، راهنما )

... بــــــــــــــــــــوق ...

مشترک مورد نظر در دسترس نمی باشد !


.

.
.
.

باز هم هفت شماره دیگر

(خدا ، پروردگار ، حق ، رب ، خالق ، معبود ، یکتا)

... بــــــــــــــــــــوق ... بــــــــــــــــــــوق ...

... لطفا" پس از شنیدن صدای بوق پیغام خود را بگذارید

... بــــــــــــــــــــوق ...


سلام ... خدای من !

اگر پیغاممو دریافت کردین، لطفا" تماس بگیرید، فقط یکبار !

من خسته شدم از بس شماره گرفتم و هیچکس، هیچ جوابی نداد !

شماره تماس من :

(غرور ، نفرت ، حسادت ، حقارت ، حماقت ، حرص ، طمع)

منتظر تماس شما هستم . انسان ! 

  • سما علیزاده