...........
سالیانی است دراز، مردی از جنس علی، مردی از سلسله فاطمیون ...
در پس پرده غیبت، به خدا منتظر است، به خدا خون جگر است ...
من اگر پاک شوم، تو اگر پاک شوی ...
من اگر خوب شوم ، تو اگر خوب شوی ...
ما اگر حرمت آن خون خدا حفظ کنیم ...
و گر از عمق وجود، طلب یار کنیم، و بخواهیم او را ...
بی شک او از من و تو، به فرج مشتاق تر است ......
بخدا ای پسر فاطمه، تنها نه حرم منتظر توست، عرب تا به عجم منتظر توست
ای پسر فاطمه، سوگند که بر گنبد زرین حسین ابن علی، سید احرار، علم منتظر توست
نه اسلام، که ابناء بشر منتظر توست؛ زمان منتظر توست، جهان منتظر توست
نبی منتظر توست، علی منتظر توست، بیا فاطمه بیش از همگان منتظر توست
حسین و حسن و زینب و هفتاد و تن منتظر توست
خدا را، خدا را، که آن گنبد ویران شده و قبر پدر منتظر توست
بیا ای شرف شمس رسالت، به خداوند قسم دیر شده صبح وصالت
همه چشمان شده دریا، که بیایی، و ببینند به مرآت رخت آینه پنج تن آل عبا را...
اللهم عجل لولیک الفرج...
و صِلِ اللّهم بیننا و بینه...
****************************************************
شاید او آمده و بار دگر برگشته وای بر حال من و تو که اگر برگشته
نصف یک روز در این شهر اقامت کرده سر شب آمده و بار دگر برگشته
زانوی غم به بغل داشته در ندبه خویش گریه کرده است و با دیده تر برگشته
چقدر خون دل از دست من و تو خورده با دلی غمزده و خون جگر برگشته
از چه معلوم که این وقت که ما منتظریم چقدر آمده اینجا، چقدر برگشته
شاید این مرد به کرّات سفر کرده و باز خسته از این همه هجران و سفر برگشته
آه ای مرد جهان منتظر مقدم توست باز برگرد که امروز خطر برگشته
